کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بند و بست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
adverbial clause
بند قیدی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] بندی که در جمله نقش قید را ایفا میکند
-
complement clause
بند متممی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] بندی که برای بند دیگر نقش فاعلی یا مفعولی دارد
-
relative clause
بند موصولی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] بندی که توصیفکنندۀ یک گروه اسمی است
-
dependent clause
بند وابسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← بند پیرو
-
mousing 1
دهانهبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سیم یا طنابی که در دهانهبندی از آن برای جلوگیری از رها شدن بار از قلاب استفاده میشود
-
classifier
طبقهبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] عنصری زبانی در دستور که طبقۀ صوری یا معنایی واژه را مشخص میکند
-
آویزه بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) ( اِ.) بند ناف .
-
بند آمدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. مَ دَ)(مص ل .) 1 - بازایستادن . 2 - بسته شدن . 3 - متوقف شدن .
-
بند انداختن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. اَ تِ) (مص م .) برچیدن موی چهرة زنان به وسیلة بند.
-
بند زدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. زَ دَ)(مص م .) ظرف های شکسته را پیوند زدن .
-
بند شدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - چسبیدن . 2 - محکم شدن .
-
بند شهریار
فرهنگ فارسی معین
(بَ دِ شَ)(امر.) یکی از آهنگ های موسیقی قدیم ایران .
-
بند کردن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - اسیر کردن . 2 - محکم گرفتن . 3 - محکم کردن .
-
باره بند
فرهنگ فارسی معین
(رِ بَ) (اِمر.) طویله ، اصطبل .
-
پری بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (ص مر.) نک پری افسا.