کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بندینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بندینه
لغتنامه دهخدا
بندینه . [ ب َ ن َ/ ن ِ ] (اِ) رجوع به بندیمه و بندمه و بندنه شود.
-
جستوجو در متن
-
بندینک
لغتنامه دهخدا
بندینک . [ ب َ ن َ ] (اِ) رجوع به بندیمه و بندنه و بندینه شود.
-
بندمه
لغتنامه دهخدا
بندمه . [ ب َ دِ م َ / م ِ ] (اِ) تکمه . گوی گریبان . (برهان ) (آنندراج ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء).بندیمه . بندنه . بندینه . تکمه . گوی گریبان . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بندیمه و بندنه و بندینه شود.
-
بندیمه
فرهنگ فارسی معین
(بَ مَ یا مِ) (اِ.)= بندمه . بندنه . بندینه : 1 - تکمه . 2 - گوی گریبان .
-
بندیمه
لغتنامه دهخدا
بندیمه . [ ب َ م َ / م ِ ] (اِ) تکمه و گوی گریبان را گویند و بجای میم ، نون هم بنظر آمده است که بندینه باشد. (برهان ). بندینه . تکمه و گوی گریبان را گویند و آنرا بندمه نیز گویند. (آنندراج ) (از انجمن آرا). بندمه . بندیمه . بندنه . تکمه و گوی گریبان ....
-
اخکوبه
لغتنامه دهخدا
اخکوبه . [ اَ ب َ / ب ِ ] (اِ) تکمه ٔ کلاه و جامه و قبا و گوی گریبان و امثال آن ، و آنرا بندنه و بندینه نیز گویند. گوی قوقه . (آنندراج ). مقابل اَنگله یعنی مادگی .
-
بندنه
لغتنامه دهخدا
بندنه . [ ب َ دِ ن َ / ن ِ ] (اِ) بقچه ٔ بزرگ محتوی جامه و پارچه یا چیزهای دیگر بسیار. رزمه و بقچه که محتویات آن بسیار باشد. بسته ٔ بزرگ . (یادداشت بخط مؤلف ). || بندمه و گوی گریبان و تکمه . (ناظم الاطباء). بندمه . بندیمه . بندینه . رجوع به بندمه و ...