کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بندق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بندق
/bondoq/
معنی
۱. (زیستشناسی) = فندق
۲. گلوله.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بندق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: قندق، جمع: بَنادِق] [قدیمی] bondoq ۱. (زیستشناسی) = فندق۲. گلوله.
-
بندق
فرهنگ فارسی معین
(بُ دُ) [ ع . ] ( اِ.) گلولة گلین یا سنگی یا سربی و یا غیر آن . ج . بنادق .
-
بندق
لغتنامه دهخدا
بندق . [ ب ُ دُ ] (اِ) بمعنی فندق است و بعضی گویند معرب آن است . گویند هرکه مغز آنرا با انجیر و سداب بخورد، زهربر وی کار نکند و مسموم را نیز نافع است . گویند عقرب از فندق میگریزد. (برهان ) (آنندراج ). میوه ٔ معروف که فندق گویند. (غیاث ). بادام کشمیری...
-
بندق
لغتنامه دهخدا
بندق . [ ب ُ دُ ] (ع اِ) غلوله ٔ گلین . (غیاث ). گلوله ٔ گلین و مانند آن که می اندازند. بندقه یکی ، بنادق جمع. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). چیزی که او را می اندازند. (از اقرب الموارد). کمان گروهه . گروهه ٔ گلین : قدر فندق افکنم بندق حریق بندقم در فع...
-
بندق
دیکشنری عربی به فارسی
درخت فندق , چوب فندق , رنگ فندقي , مهره
-
واژههای مشابه
-
بندق شکستن
لغتنامه دهخدا
بندق شکستن . [ ب ُدُ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) کنایه از بوسه دادن است . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ فارسی معین ).
-
بندق هندی
لغتنامه دهخدا
بندق هندی . [ ب ُ دُ ق ِ هَِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رته . (الفاظ الادویه ). رته است و آن دانه هایی است بقدر فندق و پوست صیقلی و صلب و بادقت و شفاف و تیره رنگ و مایل به اندک سبزی ومغز او سفید، مایل بزردی . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ثمری است به مقدار...
-
جستوجو در متن
-
بنادق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بُندُق] [قدیمی] banādeq = بندق
-
درخت فندق
دیکشنری فارسی به عربی
بندق
-
چوب فندق
دیکشنری فارسی به عربی
بندق
-
رنگ فندقی
دیکشنری فارسی به عربی
بندق
-
soapberries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صابون، بندق
-
مهره
دیکشنری فارسی به عربی
بندق , خرزة , صقيل , قطعة