کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنجل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنجل
/bonjol/
معنی
کالای وازده و پست که خریدار نداشته باشد؛ جنس نامرغوب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بهدردنخور، بیارزش، بیمصرف، تهمانده بساط، متاع وازده، کالایپست، نامرغوب ≠ لوکس
دیکشنری
base, cheap, crap, crappy, crummy, execrable, gimcrack, inferior, shoddy, jerry-built, miserable, paltry, schlocky, second-rate, sleazy, substandard, tat, third-rate, wretched
-
جستوجوی دقیق
-
بنجل
واژگان مترادف و متضاد
بهدردنخور، بیارزش، بیمصرف، تهمانده بساط، متاع وازده، کالایپست، نامرغوب ≠ لوکس
-
بنجل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bonjol کالای وازده و پست که خریدار نداشته باشد؛ جنس نامرغوب.
-
بنجل
فرهنگ فارسی معین
(بُ جُ) (ص .) (عا.) کالایی که به فروش نر فته و روی دست صاحبش مانده باشد.
-
بنجل
لغتنامه دهخدا
بنجل . [ ب ُ ج ُ ] (ص ) در تداول عوام ، قسمت کم و بد باقیمانده از چیزی بسیار. آنچه از مالهای بد که در دکان مانده و بفروش نمیرود. اشیاء بی فائده و خراب . باقیمانده و برجای مانده . بد و پست از چیزها یا چیزی . ته مانده های بد چیزها. ردی از جنسی . نفایه ...
-
واژههای مشابه
-
بُنجُل
لهجه و گویش گنابادی
bonjol در گویش گنابادی یعنی بدرد نخور ، بی ارزش ، مفت گران بودن چیزی ، خراب و کهنه
-
بُنجل
لهجه و گویش تهرانی
جنس نامرغوب
-
جنس بنجل
دیکشنری فارسی به عربی
زبالة
-
بنجل شمردن
دیکشنری فارسی به عربی
زبالة
-
قُر و بُنجُل
فرهنگ گنجواژه
قراضه.
-
غُر و بُنجل
لهجه و گویش تهرانی
قراضه
-
بنجل و آشغال
فرهنگ گنجواژه
اشیاء بی ارزش.
-
واژههای همآوا
-
بُنجُل
لهجه و گویش گنابادی
bonjol در گویش گنابادی یعنی بدرد نخور ، بی ارزش ، مفت گران بودن چیزی ، خراب و کهنه
-
بُنجل
لهجه و گویش تهرانی
جنس نامرغوب