کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بنادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بنادر
/banāder/
معنی
= بندر
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بندرها، لنگرگاهها، شهرهای ساحلی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بنادر
واژگان مترادف و متضاد
بندرها، لنگرگاهها، شهرهای ساحلی
-
بنادر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ بَندر] banāder = بندر
-
بنادر
لغتنامه دهخدا
بنادر. [ ب َ دِ ] (ع اِ) ج ِ بندر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). ج ِ عربی بندر. چنان که بنادر فارس . (یادداشت مرحوم دهخدا). بندرها. شهرهای واقع در بندر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به بندر شود.
-
واژههای مشابه
-
بنادر جنوب
لغتنامه دهخدا
بنادر جنوب . [ ب َ دِ رِ ج َ ] (اِخ ) مجموع بندرهای ایران در ساحل خلیج فارس و بحر عمان ، شامل بندرعباس ، بندر بوشهر، بندر لنگه ، بندر جاسک ،چاه بهار، دیلم ، کواتر. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به خلیج فارس و رجوع به ذیل هر یک از کلمات فوق شود.
-
بنادر خلیج فارس
لغتنامه دهخدا
بنادر خلیج فارس .[ ب َ دِ رِ خ َ ج ِ ] (اِخ ) رجوع به خلیج فارس شود.
-
جستوجو در متن
-
ports
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنادر
-
fairway, mid-channel
روگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] بخشی از آبهای ناوشپذیر در رودخانهها و بین بنادر و ورودی بنادر که علامتگذاری شده است
-
cabotage 2, intercoastal navigation, coasting trade
کرانبَری 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتیرانی بین بنادر یک کشور
-
voyage time
زمان سفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مدتزمان انجام یک سفر دریایی بین بنادر مشخص
-
کنگ
لغتنامه دهخدا
کنگ . [ ک ُ ] (اِخ ) نام بندری است از بنادر. (برهان ). بندر کنگ یکی از بنادر خلیج فارس است و قریب 4000 تن سکنه دارد. (جغرافیای طبیعی کیهان ص 109). بندری است از بنادر فارس که آن را کنگان گویند و آن را دیده ام از بنادر قدیم است مقدم بر بوشهر و سایر بنا...
-
کریستیان
لغتنامه دهخدا
کریستیان . [ کْری / ک ِ ] (اِخ ) نام قدیم اسلو پایتخت نروژ است که از بنادر مهم اروپاست . رجوع به اسلو شود.
-
shipowner's agent
نمایندۀ مالک کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شخصی حقیقی یا حقوقی که برای تأمین نیازهای کشتی در بنادر به نیابت از مالک کشتی اقدامات لازم را انجام میدهد
-
certificate of sea stores
گواهی انبار مواد مصرفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گواهیای که مأموران گمرک پس از مهروموم انبار آذوقه و لوازم کشتیهایی که مبدأ حرکت آنها بنادر خارجی بوده است صادر میکنند