کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بل دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بل دادن
لغتنامه دهخدا
بل دادن . [ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) در بازی بل و چفته ، اگر بل را با چفته طوری بزنند که طرف مقابل بتواند آن را در حال حرکت در هوا بگیرد، این عمل را بل دادن گویند. رجوع به بل و بل گرفتن شود.
-
واژههای مشابه
-
بُل
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص .) احمق ، نادان .
-
بَلْ
فرهنگ واژگان قرآن
بلکه
-
بَلِ
فرهنگ واژگان قرآن
بلکه (در عبارت "بَلِ ﭐدَّارَکَ "به دلیل رسیدن دو ساکن به هم حرف لام کسره گرفته است)
-
بُلْ
لهجه و گویش گنابادی
bol در گویش گنابادی یعنی کُس ، فرج ، مهبل ، رَحِم
-
بُلَّ
لهجه و گویش گنابادی
bolla در گویش گنابادی یعنی ابله
-
بَلْ
لهجه و گویش گنابادی
bal در گویش گنابادی یعنی جفت ، همسر ، یار ، دوست ، رفیق شفیق ، مثل ، مانند ، شبیه
-
بِلَ
لهجه و گویش گنابادی
bela در گویش گنابادی یعنی سگ ماده
-
بِل
لهجه و گویش بختیاری
bel بِهِل، بگذار. bel biyâ> بگذار بیاید>
-
بُل
لهجه و گویش بختیاری
bol پرش، جَهش.
-
بُل
لهجه و گویش تهرانی
آلت پسر بچه
-
بَل بَل
فرهنگ گنجواژه
سرزبان. بَل و بَل کردن= سرزبان داری.
-
بل بل کردن
لغتنامه دهخدا
بل بل کردن . [ ب ِ ب ِ / ب َل ْ ل ُ ب َ ل ْ / ب َ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، سخت بسرعت و بگستاخی سخن گفتن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
بَل بَل زدن
لهجه و گویش تهرانی
چرب زبانی کردن