کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلیت
/belit/
معنی
برگۀ کاغذی چاپشده برای ورود به تماشاخانه، اتوبوس، راهآهن، هواپیما، و مانندِ آن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بلیط، پته
دیکشنری
pass, ticket
-
جستوجوی دقیق
-
بلیت
واژگان مترادف و متضاد
بلیط، پته
-
بلیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: billet] ‹بلیط› belit برگۀ کاغذی چاپشده برای ورود به تماشاخانه، اتوبوس، راهآهن، هواپیما، و مانندِ آن.
-
بلیت
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ فر. ] ( اِ.) = بلیط : تکه کاغذ چاپ شده برای ورود به سینما، اتوبوس ، هواپیما، راه آهن و غیره .
-
بلیت
لغتنامه دهخدا
بلیت . [ ب َ لی ی َ ] (از ع ، اِ) بلیة. آزار و رنج و سختی . (غیاث ) : بلیت را به حسبت یعنی اینکه خدای مرا بس است آنچنان حسبتی که آثار بلیه را نابود گرداند. (تاریخ بیهقی ص 309). معترف است در صورت نعمت به احسان او و راضی است در صورت بلیت به آزمودن او. ...
-
بلیت
لغتنامه دهخدا
بلیت . [ ب ِ ] (فرانسوی ، اِ) چک برات . (ناظم الاطباء).تکه کاغذ یا مقوا که بر روی آن مشخصاتی از قبیل بهاو تاریخ و محل استفاده چاپ شده باشد برای ورود به تماشاخانه یا سینما یا اتوبوس یا قطار راه آهن و غیره .پته . بلیط. (فرهنگ فارسی معین ). || چک راهدار...
-
بلیت
لغتنامه دهخدا
بلیت . [ ب ِل ْ لی ] (ع ص ) بسیار خاموش . (منتهی الارب ). سکیت . (ذیل اقرب الموارد). || مرد خردمند دانا. (منتهی الارب ). || عاقل و خردمند و لبیب . (از اقرب الموارد). || شخص فصیح که مردم را خاموش کند. (از اقرب الموارد).
-
بلیت
لغتنامه دهخدا
بلیت . [ ب ُ ل َ / ل ِ ] (ص ) بله و گول و کودن .(ناظم الاطباء). بله و بلیت . (فرهنگ لغات عامیانه ).
-
بلیت
واژهنامه آزاد
(پیشنهاد کاربران) رهبرگ.
-
بلیت
واژهنامه آزاد
بلیط؛ پته، گذرانه.
-
واژههای مشابه
-
بَلّیت
لهجه و گویش بختیاری
ballit بلوط.
-
credit ticket
بلیت اعتباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] بلیتی که برای استفاده در مدتزمانی خاص، مثلاً یک هفته یا یک ماه یا یک سال، معتبر باشد؛ این بلیت ممکن است رمزدار باشد
-
electronic ticket
بلیت الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] سندی غیرکاغذی و الکترونیکی که به جای بلیت به کار میرود متـ . ای ـ بلیت e-ticket
-
scratch ticket
بلیتِ خراشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای، حملونقل ریلی] بلیتی که مسافر باید لایۀ روی نوشتههای آن را مطابق با زمان و مکان استفادۀ خود بخراشد تا منطقه و تاریخ اعتبار آن آشکار شود
-
ticket decoding reading equipment, ticket decoding equipment
بلیتخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی برای وارسی و کسر کردن اعتبار بلیت و معین کردن اعتبار باقیمانده در بلیتهای مغناطیسی یا مدتدار