کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلوند
معنی
[ فر. ] (ص .) رنگی است نزدیک به زرد، بور و طلایی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
fair, fair-haired
-
جستوجوی دقیق
-
بلوند
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (ص .) رنگی است نزدیک به زرد، بور و طلایی .
-
جستوجو در متن
-
blvd
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند
-
blodite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند
-
blondish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند
-
branny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند
-
branniness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند
-
blady
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند
-
blondeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند بودن
-
Helenium puberulum
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هلنوم بلوند
-
holm oak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند هولم
-
blonde lilian
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیلیان بلوند
-
موبور
واژگان مترادف و متضاد
بلوند ≠ موسیاه، گندمگون
-
platinum blonde
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوند پلاتین، دارای موی زرد مایل به سفید، دارای موی نقرهفام