کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلوف
/be(o)lof/
معنی
۱. [مجاز] ادعای دروغین کسی برای ترساندن یا تحت تٲثیر قرار دادن دیگران.
۲. نوعی بازی ورق که بازندۀ آن کسی است که بیشترین برگه را داشته باشد.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. توپ و تشر، گفتارتهدیدآمیز
۲. چاخان، لاف، گزافه، ادعایبیاساس
فعل
بن گذشته: بلوف زد
بن حال: بلوف زن
دیکشنری
bid, bluff
-
جستوجوی دقیق
-
بلوف
واژگان مترادف و متضاد
۱. توپ و تشر، گفتارتهدیدآمیز ۲. چاخان، لاف، گزافه، ادعایبیاساس
-
بلوف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: bluff] be(o)lof ۱. [مجاز] ادعای دروغین کسی برای ترساندن یا تحت تٲثیر قرار دادن دیگران.۲. نوعی بازی ورق که بازندۀ آن کسی است که بیشترین برگه را داشته باشد.
-
بلوف
لغتنامه دهخدا
بلوف . [ بْلُف ْ / ب ِ لُف ْ ] (فرانسوی ، انگلیسی ، اِ) بلف . رجوع به بلف شود.- بلوف زدن ؛ بلف زدن . رجوع به بلف زدن شود.
-
جستوجو در متن
-
bluffest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوف
-
bluffable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوف
-
رَکَب
لهجه و گویش تهرانی
بلوف
-
blowfish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوف ماهی
-
Poplar Bluff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صنوبر بلوف
-
دو آمدن
لهجه و گویش تهرانی
بلوف زدن
-
دو بهم زن، دو آمدن
لهجه و گویش تهرانی
آشوبگر،بلوف
-
رَکَب زدن
لهجه و گویش تهرانی
بلوف زدن
-
یک دستی زدن
لهجه و گویش تهرانی
بلوف زدن
-
رودست
لهجه و گویش تهرانی
فریب،بلوف،شگفتی
-
bluffed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلوف، توپ زدن، حریف را از میدان در کردن