کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلورین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
nonbromidic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر بلورین
-
متبلور
واژگان مترادف و متضاد
بلورشده، بلورین، تبلوریافته
-
crystalline
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلورین، متبلور، شفاف، واضح
-
crystallising
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلورین، متبلور کردن، شکل دادن
-
نمکِ نر
لهجه و گویش بختیاری
namak-e- nar نمک بلورین، نمک ترکى.
-
ملورین
واژهنامه آزاد
بلورین. نوعی مروارید گرانبها
-
polycrystal
بسبلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مادهای بلورین که از تعداد زیادی بلورک با جهتگیریهای کاتورهای تشکیل شده است متـ . مادۀ بسبلورین polycrystalline material
-
ice crystal
یخبلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] هریک از شکلهای بلورین یخ بارشی
-
crystal overgrowth
بررشدی بلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تشکیل یک مادۀ بلورین بر روی خودش یا مادۀ دیگر
-
semicrystalline
دیکشنری انگلیسی به فارسی
semicrystalline، نیمه بلورین، نیمه متبلور
-
forbidden band
نوار ممنوع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کاف میان دو نوار انرژی مجاز در جامدهای بلورین
-
devitrification
واشیشهای شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایندی که در طی آن بافت شیشهای ماده به بافت بلورین تبدیل شود
-
old snow
برف کهنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] برف انباشتهای که شکل بلورین اولیۀ آن قابل تشخیص نباشد
-
bonding 3
تشکیل پیوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] اتصال اتمها به هم برای تشکیل مولکول یا نمک بلورین
-
microcrystal
ریزبلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بلوری که ماهیت بلورین آن فقط در زیر ریزبین/ میکروسکوپ قابل تشخیص است