کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلود
لغتنامه دهخدا
بلود. [ ب ُ ] (اِ) قدمت و کهنگی . (ناظم الاطباء).
-
بلود
لغتنامه دهخدا
بلود. [ ب ُ ] (ع مص ) مقیم شدن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مقیم شدن به جائی و بلد ساختن آن را. (منتهی الارب ). در جایی اقامت کردن و یا جایی را بعنوان شهر برگزیدن . (از اقرب الموارد). || لازم گرفتن . (از منتهی الارب ). لازم گرفتن زمین را ...