کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلندیهراس 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
fishing
بلندی تنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فاصلۀ میان بُن تاج ریل و سر پایۀ ریل که محل تماس ریل و صفحات اتصالی نیز هست
-
acrophobic
بلندیهراسانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مربوط به بلندیهراسی متـ . بلندیهراس2
-
acrophobia,height phobia, height fear,batophobia, altophobia,hyposophobia, hypsophobia
بلندیهراسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] ترس شدید از مکانهای مرتفع
-
بلندی کردن
لغتنامه دهخدا
بلندی کردن . [ ب ُ ل َ ک َدَ ] (مص مرکب ) فخر فروختن . تکبر کردن : همان ننگ مردان که تندی کنندابر تنگدستان بلندی کنند.فردوسی .
-
بلندی گرفتن
لغتنامه دهخدا
بلندی گرفتن . [ ب ُ ل َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) به عظمت رسیدن . اوج گرفتن . اعتلاء. استعلاء : دولت ترکان که بلندی گرفت مملکت از داد پسندی گرفت . نظامی .- بلندی گرفتن نام ؛ شهرت یافتن . نامدار شدن : بدو گفت دادم من این کام توبلندی بگیرد مگر نام تو.فر...
-
بلندی یافتن
لغتنامه دهخدا
بلندی یافتن . [ ب ُ ل َ ت َ ] (مص مرکب ) بزرگی یافتن . علو مقام بدست آوردن : بلندی از آن یافت کاو پست شددر نیستی کوفت تا هست شد. سعدی .ستاره ای که درین خاکدان بلندی یافت که چون شرر ز جهان با صد اضطراب نرفت .صائب (از آنندراج ).
-
بلندی ده
لغتنامه دهخدا
بلندی ده . [ ب ُ ل َ دِه ْ ] (نف مرکب ) بلندی دهنده . بالابرنده : بلندی ده آسمان بلندگشاینده ٔ دیده ٔ هوشمند.نظامی .
-
بلندی گرای
لغتنامه دهخدا
بلندی گرای . [ ب ُ ل َ گ َ / گ ِ ](نف مرکب ) بلندی گراینده . بلندگرای . آنکه گرایش و میلان او به بلندی و رفعت باشد. (آنندراج ) : سری کز تو گردد بلندی گرای به افکندن کس نافتد ز پای . نظامی .|| کجی چیزهای بلند و مرتفع. (ناظم الاطباء). و رجوع به بلندگرا...
-
سر بلندی
دیکشنری فارسی به عربی
ارضاء
-
بالا بلندی
لهجه و گویش تهرانی
ارتفاع ـ بازی گرگم بهوا جائی در بلندی ایستادن
-
flangeway depth
بلندی لبهرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] فاصلۀ بین تاج ریل و زیرترین بخش لبۀ چرخ
-
acrophobe
بلندیهراس 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] کسی که از بلندی میهراسد
-
پست و بلندی
لهجه و گویش تهرانی
فراز و نشیب
-
پستی و بلندی
فرهنگ گنجواژه
ناهمواری، ناملایمات.
-
بالا و بلندی
فرهنگ گنجواژه
1ـ نام بازی گرگم بهوا 2ـ محل مرتفع، 3ـ طولانی،بالا و بلند