کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلندگو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلندگو
/bolandgu/
معنی
۱. (برق) دستگاهی که انرژی برقی را به انرژی صوتی تبدیل میکند.
۲. (صفت) [مجاز] تبلیغکننده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلندگو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) bolandgu ۱. (برق) دستگاهی که انرژی برقی را به انرژی صوتی تبدیل میکند.۲. (صفت) [مجاز] تبلیغکننده.
-
بلندگو
فرهنگ فارسی معین
( ~.) ( اِ.) وسیله ای به شکل شیپور برای انتقال صوت به مسافت دور.
-
بلندگو
لغتنامه دهخدا
بلندگو. [ ب ُ ل َ ] (نف مرکب ) بلندگوی . بلندگوینده . آنکه یا آنچه به صدای بلند سخن گوید. || (اِ مرکب ) اسبابی که تغییرات جریان برق را در یک دستگاه مخابراتی تبدیل می کند به صوتی که برای شنیدن آن نیازی به اینکه اسباب را به گوش نزدیک کنیم نیست (برخلاف ...
-
بلندگو
دیکشنری فارسی به عربی
مکبر الصوت
-
جستوجو در متن
-
salutatory speaker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندگو
-
longicorn
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندگو
-
vocaller
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندگو
-
profulgent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندگو
-
talliable
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندگو
-
talemonger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلندگو
-
loudspeaker system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم بلندگو
-
speaker identification
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شناسایی بلندگو
-
longcase clock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت بلندگو
-
speaker system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم بلندگو