کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلندقد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلندقد
/bolandqad/
معنی
بلندقامت؛ بلندبالا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلندقد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bolandqad بلندقامت؛ بلندبالا.
-
جستوجو در متن
-
بلندقامتی
واژهنامه آزاد
بلندقد بودن.
-
باسق
واژگان مترادف و متضاد
بلند، بلندقد
-
بلندبالا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bolandbālā بالابلند؛ بلندقامت؛ بلندقد.
-
بلندقامت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] bolandqāmat بلندقد؛ بلندبالا؛ بالابلند.
-
کشیده بالا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] kešidebālā بلندقد؛ بلندقامت؛ بلندبالا.
-
طویل القامه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: طویلالقامَة] [قدیمی] tavilolqāme بلندقد؛ بلندبالا؛ درازبالا.
-
شادِراز
لهجه و گویش بختیاری
šâderâz آدم بلندقد (لفظى تحقیرآمیز).
-
باجمالو
واژهنامه آزاد
مرد بلندقد سیاه چشم.
-
بلندبالا
واژگان مترادف و متضاد
بالابلند، بلندقامت، بلندقد، رشید، سروقامت، قدبلند
-
دیلاق
واژهنامه آزاد
بلندقد؛ معمولاً برای مسخره کردن کسی می گویند که زیاده از حد دراز باشد.
-
بالادار
واژگان مترادف و متضاد
۱. طرفدار، حامی ۲. بلندقد، بلند بالا، بلند قامت ≠ کوتاه قامت
-
Dipsacus
خواجهباشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] سردهای علفی و بلندقد و دوساله از خواجهباشیان با حدود پانزده گونه
-
تکل
فرهنگ فارسی معین
(تَ کَ) (اِ.) 1 - گوسفند شاخ دار. 2 - جوان بلندقد.