کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلندآستین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلندآستین
/boland[']āstin/
معنی
۱. درازدست.
۲. باقدرت.
۳. زبردست.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلندآستین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] boland[']āstin ۱. درازدست.۲. باقدرت.۳. زبردست.
-
جستوجو در متن
-
کوته آستین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کوتاهآستین› [قدیمی] kutah[']āstin ۱. [مقابلِ بلندآستین و درازدست] دارای آستین کوتاه.۲. [مجاز] درویش و صوفی: ◻︎ به زیر دلق ملمع کمندها دارند / درازدستی این کوتهآستینان بین (حافظ: ۸۰۶).۳. ضعیف و ناتوان.
-
مرزائی
لغتنامه دهخدا
مرزائی . [ م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به مرزا. || (اِ مرکب ) قبای بلندآستین سر دست گشاده . جبه . || (حامص مرکب ) طریقه و آئین و سلوکی که میرزا دارد. (ناظم الاطباء). || شرافت و حکومت و تکبر و خودبینی و خودستائی . (ناظم الاطباء). در تمام موارد رجوع به میرزا...
-
جبه
لغتنامه دهخدا
جبه . [ ج ُب ْ ب َ ] (ع اِ) نوعی از پیراهن . (منتهی الارب ). پیراهن . (آنندراج ). لباسی بلند و بی آستین که بر روی لباسها پوشند. (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) . لباس و پوشش بلندآستین درازی که به روی لباسهای دیگر پوشند. (ناظم الاطباء). جامه ای است...