کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلمرانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
canoeist
بلمران
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزشکار یا فردی که به بلمرانی میپردازد
-
Canadian canoe
بلم کانادایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] بلم باریک و بلند و روبازی که بلمران یا بلمرانان در آن دوزانو مینشینند و از پاروی یکسر استفاده میکنند
-
بلم جرک
لغتنامه دهخدا
بلم جرک . [ ب َ ل َ ج َ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش مینودشت ، شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 430 تن . آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و ابریشم است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
کشتی رانی
لغتنامه دهخدا
کشتی رانی . [ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) دریانوردی .
-
نشئهرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← رانندگی در حال نشئگی
-
مسترانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← رانندگی در حال مستی
-
rafting 2
کلکرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزش پیمودن رودخانهها بهویژه رودخانههای خروشان با کلک متـ . کلکرانی در آبهای خروشان whitewater rafting
-
rowing
کرجیرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزش قایقرانی با کرجی
-
carriage driving
کالسکهرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رشتهای در ورزش سوارکاری که در آن سوارکاران در کالسکههای دو یا چهارچرخه، با یک یا چند اسب، در مواد مختلف به رقابت میپردازند
-
سپه رانی
لغتنامه دهخدا
سپه رانی . [ س ِ پ َه ْ ] (حامص مرکب ) لشکرکشی . عمل سپه ران . رجوع به سپهران شود.
-
غرض رانی
لغتنامه دهخدا
غرض رانی . [ غ َ رَ ] (حامص مرکب ) غرض راندن . غرض ورزیدن . باغرض بودن . رجوع به غرض و غرض راندن شود.
-
هوس رانی
لغتنامه دهخدا
هوس رانی . [ هََ وَ ] (حامص مرکب ) دنبال هوس رفتن . کار هوس ران .
-
کشتی رانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) ka(e)štirāni شغل و عمل کشتیران؛ کشتی راندن.
-
kayaking
توتینرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ورزش قایقرانی با توتین
-
exocytosis
برونرانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] عبور مواد جامد یا مایع از غشای یاخته