کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلمی
لغتنامه دهخدا
بلمی . [ ب َ ] (ع اِ) نوعی از انجیر عرب . انجیر عربی .انجیر فرعون . انجیر فرعونی . تین الاحمق . جمیز. جمیزی . چنار فرنگی . حماطة. (از دزی ). رجوع به جمیز شود.
-
واژههای مشابه
-
canoe fold
چین بلمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ناودیسی با چینخوردگی فشرده که نمای سطحی کشیده دارد