کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلسکاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلسکاء
لغتنامه دهخدا
بلسکاء. [ ب َ س َ / ب ِ س ِ ] (ع اِ) گیاهی است که به لباسها آویزد و از آن جدا نشود، و اصحاب مفردات آن را«عمی خذنی معک » نامند. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ). بلسک . بلسکی . و رجوع به بلسک و بلسکی شود.
-
جستوجو در متن
-
بلشکة
لغتنامه دهخدا
بلشکة. [ ب ِ ل ِ ک َ ] (اِ) بلسک . بلسکاء. بلسکی ، که گیاهی است . رجوع به بلسک و بلسکاء و بلسکی شود.
-
بلسک
لغتنامه دهخدا
بلسک . [ ب َ س َ / ب ِ س ِ ] (ع اِ) گیاهی است که چون در جامه خلد به دشواری جدا گردد. (منتهی الارب ). بلسکاء. (اقرب الموارد). بَلسَکی . (منتهی الارب ). و رجوع به بلسکاء و بلسکی شود.
-
بلسکی
لغتنامه دهخدا
بلسکی . [ ب َ ل َکا ] (ع اِ) گیاهی از تیره ٔ روناسیان که یک ساله است و بعلت پوشیده بودن از خارهای کوچک و قلاب مانند به سهولت به اشیاء مجاور و حتی پشم گوسفندان که از مجاورت آن عبور کنند می چسبد. برگهای این گیاه فراهم (بصورت شش تایی یا هشت تایی ) و نوک...