کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلده طیبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بلدة
لغتنامه دهخدا
بلدة. [ ب َ دَ ] (اِخ ) از شهرهای ساحل دریای شام نزدیک جبلة، و آن از فتوحات عبادةبن الصامت است . این شهر سپس خراب شد و اهالی آنجا کوچ کردند و معاویه «جبلة» را بنا ساخت . شهر مزبور ازقلاع روم بوده است . (از معجم البلدان ) (از مراصد).
-
بلدة
لغتنامه دهخدا
بلدة. [ ب َ دَ ] (اِخ ) شهری است در اندلس و ازآن شهر است سعیدبن محمد بلدی از شیوخ معتزله . (منتهی الارب ). شهری است در اندلس از توابع ریّة و گویند از توابع قَبرة است . (از مراصد) (از معجم البلدان ).
-
بلدة
لغتنامه دهخدا
بلدة. [ ب َ دَ ] (اِخ ) قریه ای در چندفرسنگی کاظمین ، و مدفن سیدمحمدبن امام علی النقی بدانجاست . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
بلدة
لغتنامه دهخدا
بلدة. [ ب َ دَ ] (اِخ ) مکه ٔ معظمه . (منتهی الارب ). رجوع به مکه شود.
-
بلدة
لغتنامه دهخدا
بلدة. [ ب َ دَ ] (ع اِ) شهر، مانند بصره و دمشق . (منتهی الارب ). واحد بلد. (فرهنگ فارسی معین ). شهر و شهر آبادان . (دهار). قطعه ای از بَلد یعنی جزء معین و تخصیص یافته ای از آن چون بصره از عراق و دمشق از شام . (از اقرب الموارد). بُلدان . (دهار). و رجو...
-
بلدة
لغتنامه دهخدا
بلدة. [ ب ُ دَ ] (ع اِ)گشادگی میان دو ابرو. (منتهی الارب ) (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). بَلدة. و رجوع به بلدة شود. || بلدة الوجه ؛ هیئت روی و صورت . (منتهی الارب ).
-
بلدة
دیکشنری عربی به فارسی
شهرک , قصبه , شهر کوچک , قصبه حومه شهر , شهر
-
بَلْدَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
مکان - سرزمين
-
بلده کجور
لغتنامه دهخدا
بلده کجور. [ ب َ دَ ک ُ ] (اِخ ) یکی از بلوکهای دهستان کجور، شهرستان نوشهر.این دهستان از ده آبادی تشکیل شده ، 3 آبادی آن در ییلاق حدود قصبه ٔ کجور، و 7 آبادی در حدود صلاح الدین کلا می باشد. جمعیت دهستان در حدود 4000 تن است . از قرای مهم ییلاقی ، خود ...
-
جستوجو در متن
-
زاهدی
لغتنامه دهخدا
زاهدی . [ هَِ دی ی ] (اِخ ) ابراهیم بن عبیداﷲبن عطأاﷲ گیلانی از دانشمندان نامی گیلان در آغاز قرن 12 هجری و عم مؤلف تذکره ٔ حزین است .در تذکره ٔ حزین آمده : عم عالیمقدار این خاکسار مظهرشوارق انوار و جامع کمالات صوری و معنوی تلمیذ والد بزرگوار خود اس...
-
غدیر خم
لغتنامه دهخدا
غدیر خم . [ غ َ رُ / رِ خ ُم م ] (اِخ )غدیری است بین مکه و مدینه ، و فاصله ٔ آن تا جحفه دومیل است . (معجم البلدان ). موضعی است میان حرمین در ناحیه ٔ جحفه ، بر سه میلی آن و گفته اند نزدیک جحفه بر یک میلی آن است و ذکر آن در حدیث آمده است . ابن اثیر گوی...