کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلدرچین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلدرچین
/belderčin/
معنی
پرندهای با بالهای کوتاه، منقار کوچک، و صدای بلند؛ کَرَک.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بدبده، کرک
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلدرچین
واژگان مترادف و متضاد
بدبده، کرک
-
بلدرچین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) belderčin پرندهای با بالهای کوتاه، منقار کوچک، و صدای بلند؛ کَرَک.
-
بلدرچین
فرهنگ فارسی معین
(بَ یا بِ دَ) ( اِ.) نک کرک .
-
بلدرچین
لغتنامه دهخدا
بلدرچین . [ ب َ دَ / ب ِ دِ ] (ترکی ، اِ) پرنده ایست وحشی و حلال گوشت . اغبس . بدبده . بودنه . سلوی . سمانات . سمانه . سمانی . قتیل الرعد. کرک . ورتاج . ورتیج . ولج . ولچ . و رجوع به کَرک در ردیف خود شود.
-
بلدرچین
دیکشنری فارسی به عربی
سمن
-
واژههای مشابه
-
Coturnix coturnix
بلدرچین حقیقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] زیرگونهای از قرقاولیان و راستۀ ماکیانسانان که شناختهشدهترین گونۀ این راسته است و پرهای خاکی و قهوهای دارد
-
جستوجو در متن
-
بدبده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بدبدک› (زیستشناسی) badbadeh = بلدرچین
-
کرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] karak = بلدرچین
-
bellbird
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین
-
bellweed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین
-
swallow wort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین
-
bustard quail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین
-
balsameaceous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلدرچین