کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلدالامین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلدالامین
/baladol'amin/
معنی
مکه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلدالامین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] baladol'amin مکه.
-
بلدالامین
لغتنامه دهخدا
بلدالامین . [ ب َ ل َ دُل ْ اَ ] (ع ترکیب وصفی ) (ال ...) شهر امن . || (اِخ ) کنایه از مکه ٔ معظمه . (ازآنندراج ). مکه . (دهار). بلد امین . البلدالحرام . القری . و رجوع به بلد امین شود : و هذا البلدالامین . (قرآن 3/95)؛ و سوگند به این شهر امن (مکه ).
-
جستوجو در متن
-
بلد امین
لغتنامه دهخدا
بلد امین . [ ب َ ل َ دِ اَ ] (ترکیب وصفی ) شهر امن . || کنایه از قلب اولیاء است . (انجمن آرا). || (اِخ ) مکه ٔ معظمه . و رجوع به بلدالامین شود.
-
بلدالحرام
لغتنامه دهخدا
بلدالحرام . [ ب َ ل َ دُل ْح َ ] (ع ترکیب وصفی ) (ال ...) شهر حرام . شهر حرمت دار. و رجوع به حرام شود. || (اِخ ) مکه . (دهار). ام القری . البلدالامین . و رجوع به بلدالامین شود.
-
طبرسی
لغتنامه دهخدا
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (شیخ ...) شمس الدین طبرسی نحوی . در روضات گوید: کفعمی در بلدالامین از او نقل کند و گمان دارم کتاب جواهر در نحو که بفضل بن حسن طبرسی نسبت کنند ازاو باشد. (روضات الجنات ص 513) و در کتاب النقض آمده است : و بعد از آن خواجه مکین ...
-
ابومیمون
لغتنامه دهخدا
ابومیمون . [ اَ م َ مو ] (اِخ ) قدّاح . صاحب بیان الأدیان آرد: الفرقة الرابعة من الشیعة. اصل مذهب ایشان بظاهر تشیع و دوستداری امیرالمؤمنین علی است کرّم اﷲ وجهه و بباطن کفر محض است و از مصربرخاسته است . مردی بود او را بومیمون قداح خواندند و دیگر، آن...
-
باطنیه
لغتنامه دهخدا
باطنیه . [ طِ نی ی َ ] (اِخ ) اسماعیلیه . اسماعیلیان . تعلیمیه . سبعیه . هفت امامیان . فاطمیان . باطنیان . حشاشین . ملاحده . فدائیان . فرقه ای از شیعه که سلسله ٔ ائمه را به اسماعیل فرزند مهتر امام جعفر صادق ختم کنند و اسماعیل را امام هفتم دانند. تعلی...
-
جریده نگاری
لغتنامه دهخدا
جریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است وگاه علمی و فنی و ادبی . و در عصر حاضر جریده ها یا مطبوعات تأثیر بسیاری در پیشرفت تمدن مل...