کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلحیات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلحیات
لغتنامه دهخدا
بلحیات . [ ب َ ل َ حی یا ] (ع اِ) ج ِ بَلحیّة. قلاده ها و گردن بندها که از بلح سازند. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). || عطرهای گوناگون که در آنها بلح (غوره ٔ خرما) آمیزند. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به بلحیة شود.
-
جستوجو در متن
-
بلحیة
لغتنامه دهخدا
بلحیة. [ ب َ ل َ حی ی َ ] (ع اِ) بوی خوش و عطری که در آن بلح آمیخته باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به بلحیات شود.