کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاپرورد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلاپرورد
لغتنامه دهخدا
بلاپرورد. [ ب َ پ َ وَ] (ن مف مرکب ) بلاپرورده . پرورش یافته برای تحمل بلا.پرورده ٔ بلا : خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد توای گوشه ٔ دل خورد تو ناخوانده مهمان تا کجا. خاقانی .دل که جویی هم بلاپرورد جانان جوی از آنک عافیت در عشق جانان برنتابد هر دلی ...
-
جستوجو در متن
-
بلاپرورده
لغتنامه دهخدا
بلاپرورده . [ ب َ پ َ وَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) بلاپرورد. رجوع به بلاپروردشود. || از اسماء عاشق است . (آنندراج ).