کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلاغی
/balāqi/
معنی
مربوط به بلاغت: علوم بلاغی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلاغی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به بلاغة) [عربی: بلاغیّ] balāqi مربوط به بلاغت: علوم بلاغی.
-
بلاغی
لغتنامه دهخدا
بلاغی . [ ب َ ] (اِخ ) حسن بن عباس بن محمدعلی بن محمد، از فقیهان امامیه در قرن یازدهم و دوازدهم هَ . ق . رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 172 شود.
-
بلاغی
لغتنامه دهخدا
بلاغی . [ ب َ ] (اِخ ) عباس بن حسن بن عباس بن محمدعلی بن محمد، از فقیهان بزرگ امامیه در قرن دوازده وسیزده هَ . ق . رجوع به ریحانة الادب ج 1 ص 172 شود.
-
بلاغی
لغتنامه دهخدا
بلاغی . [ ب َ ] (اِخ ) محمدجوادبن حسن بن طالب بن عباس بن ابراهیم بن حسین بن عباس بن حسن بن عباس بن محمدعلی بن محمد بلاغی نجفی . فقیه و اصولی و حکیم و متکلم امامی قرن چهاردهم هَ . ق . وی درحدود سال 1280 هَ . ق . در نجف اشرف متولد شد و در بیست ودوم شعب...
-
بلاغی
لغتنامه دهخدا
بلاغی . [ ب َ ] (ص نسبی ) منسوب به بلاغت و بلاغة. کسی که بتواند مطلب خود را با سخنی رسا و شیوا بیان کند. بلیغ. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بلاغت و بلیغ شود.
-
بلاغی
لغتنامه دهخدا
بلاغی . [ ب َ غا / ب ُ غا ] (ع ص ) مرد بلیغ. (منتهی الارب ). بلیغ و فصیح که با سخن خود کنه ضمیر خود را برساند. (از ذیل اقرب الموارد از قاموس ).
-
بلاغی
لغتنامه دهخدا
بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) نام تیره ای از ایل اینانلواز ایلات خمسه ٔ فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 86).
-
واژههای مشابه
-
کهل بلاغی
لغتنامه دهخدا
کهل بلاغی . [ ک ُ هَُ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتش بیک است که در بخش سراسکند شهرستان تبریز واقع است و 245 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
کهلیک بلاغی
لغتنامه دهخدا
کهلیک بلاغی . [ ک َ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان مواضعخان است که در بخش ورزقان شهرستان اهر واقع است و 101 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
نظرعلی بلاغی
لغتنامه دهخدا
نظرعلی بلاغی . [ ن َ ظَ ع َ ب ُ ](اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 شود.
-
عباس بلاغی
لغتنامه دهخدا
عباس بلاغی . [ ع َب ْ با ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان به به جیک بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در 42 هزارگزی جنوب خاوری سیه چشمه و سه هزارگزی راه ارابه رو ایشکه به سوبه کران پایین . ناحیه ای است جلگه وآب و هوای آن معتدل و سالم است و 49 تن سکنه دا...
-
عباس بلاغی
لغتنامه دهخدا
عباس بلاغی . [ ع َب ْ با ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش مرکزی شهرستان مراغه . واقع در 81000 گزی جنوب خاور مراغه و یکهزارگزی خاور شوسه ٔ شاهین دژ به میاندوآب . ناحیه ای است جلگه ، آب و هوای آن معتدل و مالاریایی است . 296 تن سکنه دارد. آب ...
-
یازی بلاغی
لغتنامه دهخدا
یازی بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میرده بخش مرکزی شهرستان سقز.با 500 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
یازی بلاغی
لغتنامه دهخدا
یازی بلاغی . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گل تپه فیض اﷲبیگی بخش مرکزی شهرستان سقز،با 250 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).