کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاطح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلاطح
لغتنامه دهخدا
بلاطح . [ ب ُ طِ ] (ع ص ) سلاطح بلاطح ؛ پهن ، از اتباع است . (منتهی الارب ): شی ٔ سلاطح بلاطح ؛ چیزی عریض و پهن ، و بلاطح از اتباع است . (از ذیل اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
بلعته
لغتنامه دهخدا
بلعته . [ ب َل ْ ل َ ت ُ هَُ ] (ع جمله ٔ فعلی ) بلع کردم او را. آنرا فروبردم . (فرهنگ فارسی معین ).- صیغه ٔ «بلعته ُ» ی آن را خواند ؛ آن را به حلق فروبرد. (فرهنگ فارسی معین ).- || در تداول عامیانه ، آن را برخلاف حق تصرف کرد و بالا کشید. (فرهنگ فارسی ...
-
جستوجو در متن
-
صلاطح
لغتنامه دهخدا
صلاطح . [ ص ُ طِ ] (ع ص ) پهناور. (منتهی الارب ).- صُلاطِح ٌ بُلاطِح ٌ ؛ از اتباع است . (منتهی الارب ).