کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلازده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلازده
/balāzade/
معنی
کسی دچار رنج و مصیبت شده؛ بلادیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلازده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [عربی، فارسی] balāzade کسی دچار رنج و مصیبت شده؛ بلادیده.
-
بلازده
لغتنامه دهخدا
بلازده . [ ب َ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) مبتلی به رنج . (فرهنگ فارسی معین ). || دچار مصیبت . (فرهنگ فارسی معین ). مصیبت زده و آفت رسیده . (آنندراج ). || بدبخت . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ).