کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلادور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلادور
لغتنامه دهخدا
بلادور. [ ب َ ] (اِ مرکب ) (از: «بلا» و «دور» به فارسی ) در تصدقاتی که برای رفع بلا دهند استعمال میشود. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). در هندوستان تصدقات را گویند. (برهان ).
-
بلادور
لغتنامه دهخدا
بلادور. [ ب َ ] (اِ) بلادر، که گیاهی است . (از برهان ) (از غیاث ). رجوع به بلادر شود.
-
جستوجو در متن
-
آکاژور
فرهنگ واژههای سره
بلادر، بلادور، سرخه دار
-
بلادر
لغتنامه دهخدا
بلادر. [ ب َ دُ ] (هندی ، اِ) میوه ایست که به خسته ٔ خرمای هندی مشابهت دارد و مغز او شیرین باشد و پوست او سیاه بود و برو سوراخها بود همچنان که بر پوست بادام ،و در آن سوراخها بر شبه عسل چیزی باشد که چون بر اندام زنند ریش گرداند. (از تذکره ٔ ضریر انطاک...