کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بلاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بلاج
/balāj/
معنی
۱. بوریا؛ حصیر.
۲. گیاهی که از آن بوریا ببافند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بلاج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] balāj ۱. بوریا؛ حصیر.۲. گیاهی که از آن بوریا ببافند.
-
بلاج
فرهنگ فارسی معین
(بَ) ( اِ.) بوریا، حصیر.
-
بلاج
لغتنامه دهخدا
بلاج . [ ب َ ] (اِ) گیاهی که از آن بوریا بافند. (برهان ). (از آنندراج ) (انجمن آرا). || حصیر و بوریا. (برهان ). بوریا. (آنندراج )(انجمن آرا). بلاه باشد که به فارسی دوخ و دخ نیز خوانند یعنی دوخ که در مسجدها افکنند. (مخزن الادویه ).
-
بلاج
لغتنامه دهخدا
بلاج . [ ب َل ْ لا ] (اِخ ) از اعلام است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
بوریا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بوریَّة، معرب، مٲخوذ از آرامی] buriyā فرشی که از نی شکافته میبافند؛ حصیر؛ بلاج.