کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقوتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بقوتی
لغتنامه دهخدا
بقوتی . [ ب ِ ق ُوْ وَ ] (حامص مرکب ) بالقوه بودن : پس هر چیزی اول از بقوتی به این روی خالی نه اند. (دانشنامه ٔ علایی الهیات ص 115 از فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
جروة
لغتنامه دهخدا
جروة. [ ج ِرْ وَ ] (اِخ ) نام دو اسب است . (منتهی الارب ). نام اسب شدادبن معاویه عیسی معروف بفارس جروة است و در حق جروة (اسب خود) ابیات زیر را سروده است :و من یک سائلا عنی فانی و جروة کالشحا تحت الوریداقوتها بقوتی ان شترناوالحفها ردائی فی الجلید.(از ...
-
ساج
لغتنامه دهخدا
ساج . (اِ) درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک است . (برهان ) (رشیدی ) (غیاث اللغات ).معرب درخت ساگ است ، و بهندی آنرا ساکهو نامند، و ازچوب ساج تخته ٔ کشتی سازند. (آنندراج ). درختی است بلند در هندوستان بسیار، و گویند چو...