کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بقله
/baqle/
معنی
= بقل
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بقله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بقلَة] [قدیمی] baqle = بقل
-
واژههای مشابه
-
بقلة
لغتنامه دهخدا
بقلة. [ ب َ ل َ] (ع اِ) واحد بقل . (ناظم الاطباء). یکی بقل . (منتهی الارب ). تره زار و زمین سبزه ناک . (آنندراج ) (منتهی الارب ). تره که پخته نانخورش سازند. (غیاث اللغات ). خبازی بستانی . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بقل شود.- بقلة الاترجیة ؛ بادرن...
-
بقلة
لغتنامه دهخدا
بقلة.[ ب َ ق ِ ل َ ] (ع ص ) ارض بقلة؛ زمین تره زار و سبزه ناک . (ناظم الاطباء). تره زار و زمین سبزه ناک . (منتهی الارب ). ارض بقلة و بقیلة و بقالة و مبقلة؛ زمین تره زار.(از اقرب الموارد). و رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
بقلة الحمقا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بقلةالحمقاء] (زیستشناسی) [قدیمی] baqlatolhamqā = خرفه
-
واژههای همآوا
-
بغله
لغتنامه دهخدا
بغله . [ ب َ ل َ / ل ِ ] (اِ) حصه ٔ شبیه به بغل در جسمی یا چیزی . حرف «ها» در آخر لفظ مذکور بمعنی شباهت است مثل زبانه ، پایه ، دهانه . (از فرهنگ نظام ).
-
جستوجو در متن
-
یربوز
لغتنامه دهخدا
یربوز. [ ی َ ] (ترکی ، اِ) جربوز. بقله ٔ یمانیه . ضدح . (یادداشت مؤلف ). رجوع به ترکیب بقلة الیمانیه در ذیل ماده ٔ بقلة شود.
-
شوس
لغتنامه دهخدا
شوس . (اِ) به سریانی بقله ٔ یهودیه است . (از فهرست مخزن الادویه ). رجوع به بقله ٔ یهودیه شود.
-
بلیطش
لغتنامه دهخدا
بلیطش . [ ب ِ طُ ] (اِ) بقله ٔ یمانیه . (یادداشت مرحوم دهخدا). رجوع به بقله ٔ یمانیه شود.
-
قسطانیقی
لغتنامه دهخدا
قسطانیقی . [ ] (معرب ، اِ) به لغت اهل سودان اسم بقله ٔیمانیه است . (فهرست مخزن الادویه ). به زبان مردم سواد بقله ٔ یمانیه است . رجوع به مفردات ابن بیطار شود.
-
جربوز
لغتنامه دهخدا
جربوز. [ ج َ ] (اِ) بقله ٔ یمانیه است . (فهرست مخزن الادویه ). اربوز. یربوز. سلق . (فرهنگ فرانسه به فارسی نفیسی ). رجوع به بقله ٔ یمانیه شود.
-
زریرا
لغتنامه دهخدا
زریرا. [ زَ ] (اِ) به لغت سریانی خرقه را گویند و به عربی بقلة المبارکه و بقلة الحمقا خوانند. (برهان ) (آنندراج ). بقله ٔمبارکه . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). مأخوذ از سریانی . خرفه . (ناظم الاطباء). و رجوع به لکلرک ج 2 ص 207 شود.
-
کلوی
لغتنامه دهخدا
کلوی . [ ] (اِ) به هندی بقله است و آن نوعی از لبلاب است . (فهرست مخزن الادویه ).