کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقاول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بقاول
لغتنامه دهخدا
بقاول . [ ب َوَ / وُ ] (اِ) بکاول را گویند که داروغه ٔ مطبخ باشد. (از آنندراج ). رجوع به بکاول و ناظم الاطباء شود.
-
جستوجو در متن
-
بقاولی
لغتنامه دهخدا
بقاولی . [ ب َ وَ / وُ ] (ص نسبی ) منسوب به بقاول ، لوازم مطبخ و آشپزخانه . || حرفه و شغل بقاول . (فرهنگ فارسی معین ).
-
بکاول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] bo(a)kāvol بقاول؛ خوانسالار؛ در عهد ایلخانان مغول، کسی که مٲمور آماده ساختن غذا برای دربار، پادشاهان، و امرا یا فراهم ساختن خواربار سپاهیان بوده.
-
بکاولی
لغتنامه دهخدا
بکاولی . [ ب َ وَ ] (ص نسبی ) منسوب و متعلق به بکاول ، لوازم مطبخ و آشپزخانه . (ناظم الاطباء). رجوع به بکاول شود. || (حامص ) شغل و علم بکاول ، بقاول . رجوع به بکاول شود.
-
بکاول
لغتنامه دهخدا
بکاول . [ ب َ / ب ُوَ / وُ ] (اِ) بقاول . بوکاول . بزرگ و ریش سفید مطبخ . خوانسالار. (ناظم الاطباء). باورچی . (آنندراج ). در هندوستان بمعنی داروغه مطبخ و باورچیخانه و کسی که اطعمه را پیش امرا و سلاطین قسمت کند مستعمل است . (از آنندراج ). داروغه ٔ باو...