کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بقالب زدن (چیز تقلبی) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
fraudful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلب شده، چیز تقلبی
-
adulterating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید کردن، مغشوش کردن، چیز تقلبی ساختن
-
adulterates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقلید کردن، مغشوش کردن، چیز تقلبی ساختن
-
چیز تقلبی ساختن (مثل ریختن اب در شیر)
دیکشنری فارسی به عربی
مغشوش
-
قلب زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) 1 - سکة تقلبی زدن . 2 - تقلب کردن .
-
adulterant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زننده، مایه تقلب و فساد، پست تر کننده، استحاله دهنده، متقلب، چیز تقلبی
-
تاغ زدن، تاخت زدن
لهجه و گویش تهرانی
عوض کردن دو چیز
-
jabs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، مشت، ضربت زدن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن
-
jab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جب، ضربت با چیز تیز، ضربت با مشت، مشت، ضربت زدن، خنجر زدن، سک زدن، سیخ زدن، سوراخ کردن، ضربت ناگهانی زدن
-
stab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، زخم چاقو، سخمه، ضرب، ضربت با چیز نوک تیز، خنجر زدن، زخم زدن، سوراخ کردن، فرو بردن، سیخونک زدن، سیخ زدن
-
تاخت زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص م .) مبادله کردن چیزی با چیز دیگر.
-
fillip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریختن، تلنگر، انگیزش، وسیله تحریک، چیز بیهوده، تلنگر زدن، تحریک کردن
-
thumping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکان دادن، سنگین حرکت کردن، سنگینافتادن، با چیز پهن و سنگین زدن
-
hangings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آویز، اعدام، بدار زدن، چیز اویخته شده، اویز، در حال تعلیق
-
fillips
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خالص، تلنگر، انگیزش، وسیله تحریک، چیز بیهوده، تلنگر زدن، تحریک کردن