کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بف
لغتنامه دهخدا
بف . [ ب َ ] (اِ) افزار جولاهگان باشد و آنرا دفتین گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). چوب جولاهان که چون جامه ببافند آنرا حرکت دهند تا تارها پهلوی هم واقع شود و دفته و دفتین نیز گویند. (رشیدی ) (از جهانگیری ). افزار جولاهگان و آنرا دفتین نیز گویند و آن ...
-
جستوجو در متن
-
بفتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] baftari وسیلهای چوبی که بافندگان هنگام بافتن پارچه به کار میبرند؛ بف؛ دفته؛ دفتین.
-
بفتری
لغتنامه دهخدا
بفتری . [ ب َ ت َ ] (اِ) دفتین جولاهگان و نساجان باشد. (برهان ). بف و دفتین جولاهی . (ناظم الاطباء) (از رشیدی ) (جهانگیری ذیل بف ). آنچه بافندگان را باشد و آن چوبی است که بهنگام بافتن بر جامه زنند. (مؤید الفضلاء). شانه ٔ بزرگ جولاهه که در هنگام بافت...
-
بابوف
لغتنامه دهخدا
بابوف . [ بُف ْ ] (اِخ ) فرانسوا نوئل معروف به گراک شوس (1760 - 1797م .). عوامفریب فرانسوی متولد به سن کانتن . اوبمخالفت با دیرکتوار با عده ای از ژاکوبن ها متفق شد و محکوم به مرگ گردید. وی قبل از اعدام با خنجر خودکشی کرد. اصول عقیده اش که یک نوع کمون...