کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغ نسک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغ نسک
لغتنامه دهخدا
بغ نسک . [ ب َ ن َ ] (اِخ ) سومین نسک اوستا محتوی 22 فرگرد. رجوع به خرده اوستا ص 50 و مزدیسنا چ 2 ص 125 شود.
-
واژههای مشابه
-
بُغ
لهجه و گویش تهرانی
بخار
-
بغ کردن
فرهنگ فارسی معین
(بُ. کَ دَ) (مص ل .) عبوس شدن ، ترشرو شدن .
-
بغ کردن
لغتنامه دهخدا
بغ کردن . [ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه خشمگین نشستن . چون بت با کبر و مناعت ساکت نشستن . عبوس بودن . ترشروی بودن . درهم کشیدن چهره .
-
بُغ کردن
لهجه و گویش تهرانی
باد کردن
-
بُغ و باد
لهجه و گویش تهرانی
ورم،حالت تکبر
-
پُخ،پخت،بُغ،پُف
لهجه و گویش تهرانی
بخار
-
باد و بُغ
فرهنگ گنجواژه
غرور. باد و بغ داشتن، باد و بغ کردن.
-
باد و بُغ،باد و بُق
لهجه و گویش تهرانی
ورم،حالت تکبر/درهم بودن ،اخم
-
جستوجو در متن
-
خانواده
لغتنامه دهخدا
خانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به اقبال و دولت اندرخور. سوزنی . || اهل خانه . اهل البیت . (ناظم الاطباء).تاری...