کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغیان
لغتنامه دهخدا
بغیان . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ باغی .(ناظم الاطباء). ج ِ باغی . طالب و جوینده . (آنندراج ). بغاة. (اقرب الموارد). و رجوع به باغی و بغاة شود.
-
جستوجو در متن
-
باغی
لغتنامه دهخدا
باغی . (ع ص ) راغب . (تاج العروس ). از مصدر بُغی ̍ و بُغیَه . (اقرب الموارد). طالب . (تاج العروس ) (اقرب الموارد). ج ، بُغاة و بُغیان : و خرجوا بغیانا لضوالهم ؛ ای طلابالها. (از اقرب الموارد). جوینده . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). خواهند...
-
باغ
لغتنامه دهخدا
باغ . [ غِن ْ ] (ع ص ) طلب کننده . طالب .ج ، بُغاة و بُغیان . (تاج العروس ) (اقرب الموارد).- جمل باغ ؛ لایلقح . (از اصمعی بروایت تاج العروس ). شتری که باردار نگرداند ناقه را. (ناظم الاطباء).|| ستم کننده . تجاوزکننده . تجاوزکننده از حق بسوی باطل . (ا...