کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغلنقاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغلنقاز
لغتنامه دهخدا
بغلنقاز. [ ب َ ن َ ] (ترکی ، اِ) بقلنقار. پرنده ای است ابلق پای و گردنی دراز و منقاری پهن دارد و گوشت او حلال است . (از برهان )(از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). جانوری است بزرگ و فربه که گوشت او بغایت لطیف میشود. (مؤید الفضلاء).
-
جستوجو در متن
-
بقلنقار
لغتنامه دهخدا
بقلنقار. [ ب ِ ل َ ] (ترکی ، اِ) بغلنقاز. بَقْلَنْقاز پرنده ای کبودرنگ و ابلق ، پاهایش دراز و منقارش پهن و گوشتش حلال و مأکول . (از ناظم الاطباء) (از سروری ). جانوری است بزرگ . (شرفنامه ٔ منیری ). میرزا ابراهیم گوید که این لفظ ترکی است . (سروری ). |...