کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغضاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بغضاء
معنی
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) کینه و دشمنی شدید.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغضاء
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ ع . ] ( اِ.) کینه و دشمنی شدید.
-
بغضاء
لغتنامه دهخدا
بغضاء. [ ب َ ] (ع اِمص ) بمعنی بغضه ، دشمنی سخت است . (منتهی الارب ) (ترجمان علامه جرجانی ص 27) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). عداوت سخت . (غیاث ) (آنندراج ). عداوت و دشمنی سخت . (فرهنگ نظام ). دشمنی . بغض . خصومت . دشمنانگی . کین . کینه .
-
واژههای مشابه
-
بَغْضَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
خشم دروني است که ممکن است با تجاوزات عملي هم همراه باشد و يا نباشد
-
واژههای همآوا
-
بَغْضَاءَ
فرهنگ واژگان قرآن
خشم دروني است که ممکن است با تجاوزات عملي هم همراه باشد و يا نباشد
-
جستوجو در متن
-
پدرکشتگی
لغتنامه دهخدا
پدرکشتگی . [ پ ِ دَ ک ُ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پدرکشته . || بغضاء. کینه .
-
دشمنایگی
لغتنامه دهخدا
دشمنایگی . [ دُ م َ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) عداوت . خصومت . (ناظم الاطباء). دشمنی . دشمناگی . دشمنانگی . بغض . بغضة. شناعة. شحنة. غائلة. (دهار): بغضاء، شحناء؛ دشمنایگی سخت . (دهار).
-
ضغینة
لغتنامه دهخدا
ضغینة. [ ض َ ن َ ] (ع اِ) کینه . (منتهی الارب ). ضغن . کینه ٔ سخت در دل . (دهار). حقد شدید. عداوت . بغضاء. ج ، ضغاین . (مهذب الاسماء).
-
مباغضة
لغتنامه دهخدا
مباغضة. [ م ُ غ َ ض َ ] (ع مص ) دشمنی کردن با یکدیگر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).تباغض . دشمنانگی . دشمنی یا یکدیگر. تعاطی بغضاء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مباغضت شود.
-
دل دوری
لغتنامه دهخدا
دل دوری . [ دِ ] (حامص مرکب ) تنفر از یکدیگر. بغضاء : و ألقینا بینهم العداوة و البغضاء... (قرآن 64/5)؛ میان جهودان و ترسایان دشمنی و دل دوری افکندیم . (تفسیر ابوالفتوح رازی ج 2 ص 188 س 8).
-
ضغن
لغتنامه دهخدا
ضغن . [ ض ِ ] (ع اِ) کرانه . (منتهی الارب ). کناره .(منتخب اللغات ). || ناحیه . (منتهی الارب ). || بغل شتر، یعنی ابط الجمل . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) . || کینه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء) (دهار). کین . ضغینه . (منتهی الارب )...
-
دشمنی
لغتنامه دهخدا
دشمنی . [ دُ م َ ] (حامص مرکب ) مقابل دوستی . بغض و عداوت . (آنندراج ). عداوت و خصومت . کراهت و نفرت . (ناظم الاطباء). اوثر. بغض . بغضاء. تبل .تعادی . تنازع . حساکة. حسک . حسکة. حسیکة. دبار. دعث .ذحل . سبر. شحناء. شحنة. شناءة. شنف . طائلة. عداوة. غلظ...
-
تیرگی
لغتنامه دهخدا
تیرگی . [ رَ / رِ ] (حامص ) تاریکی . (برهان ) (غیاث اللغات ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظلمت . (ناظم الاطباء). مقابل روشنی چنانکه در هوا و آب و جز آن . تاری . تاریکی . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). از تیره (= تیرگ ) + ی (مصدری ). (حاشی...