کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغس
لغتنامه دهخدا
بغس .[ ب َ ] (اِ) سواد، لغت یمانی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلغت اهل یمن سواد و سیاهی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
بقس
لغتنامه دهخدا
بقس . [ ب َ ق َ ] (ع اِ) درختی است که برگ و دانه آن به برگ و دانه ٔ مورد ماند یا درخت شمشاد است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). گز مازک . (فرهنگ فارسی معین ). بقش یا بقسیس . (ابن بیطار). از بقسین و یابقسلون یونانی است و اهل شام شمشار و...
-
بقص
لغتنامه دهخدا
بقص . [ ب َ ] (ع اِ) بقس . شمشاد. رجوع به بقس و دزی ج 1 ص 103 شود.
-
بغث
لغتنامه دهخدا
بغث . [ ب َ غ َ ] (ع مص ) پیسه گردیدن گوسپندان . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).
-
بغث
لغتنامه دهخدا
بغث . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ اَبغَث . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
بقث
لغتنامه دهخدا
بقث . [ ب َ ] (ع مص ) درهم آمیختن کار خود را، و کذلک بقث طعامه و بقث حدیثه . (ناظم الاطباء). خلط کردن چیزی را، و کذا بقث طعامه حدیثه . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خاجا
لغتنامه دهخدا
خاجا. (اِ) مأخوذ از کلمه ٔ خواجه و محرف آن و عنوانی است که پیش نام بعضی از ارامنه آرند مانند خاجا بُغُس ْ و خاجا ماطاوس و غیره .