کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغرنجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بغرنجی
دیکشنری
abstruseness, difficulty, elaborateness, intricacy
-
جستوجوی دقیق
-
بغرنجی
دیکشنری فارسی به عربی
تعقيد , زمجرة
-
جستوجو در متن
-
complicacy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچیدگی، کار پیچیده، بغرنجی
-
complication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عوارض، پیچیدگی، بغرنجی، سختی
-
puzzlement
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تعجب، حیرت، سرگشتگی، بغرنجی
-
complicacies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچیدگی ها، پیچیدگی، کار پیچیده، بغرنجی
-
complexities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچیدگی ها، پیچیدگی، بغرنجی، درهمی، هم تافتی
-
intricacies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچیدگی ها، پیچیدگی، ریزه کاری، بغرنجی، تودرتویی
-
تعقيد
دیکشنری عربی به فارسی
پيچيدگي , بغرنجي , عوارض , عواقب , تودرتويي , ريزه کاري
-
نامفهومی
لغتنامه دهخدا
نامفهومی . [ م َ ] (حامص مرکب ) ابهام . پیچیدگی . بغرنجی . قابل فهم و درک نبودن . صفت نامفهوم . رجوع به نامفهوم شود.
-
snarls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
snarls، شوریدگی، گره، تله، کمند، گرفتاری، گوریدگی، بغرنجی، دندان قروچه کردن، نمودار کردن، بغرنج کردن، غرولند کردن، گره خوردن
-
snarl
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مارمولک، شوریدگی، گره، تله، کمند، گرفتاری، گوریدگی، بغرنجی، دندان قروچه کردن، نمودار کردن، بغرنج کردن، غرولند کردن، گره خوردن
-
زمجرة
دیکشنری عربی به فارسی
تله , کمند , گره , گرفتاري , گوريدگي , شوريدگي , بغرنجي , برجسته کردن , نمودارکردن , بغرنج کردن , دندان قروچه کردن , غرولند کردن , خشمگين ساختن , گره خوردن
-
نوول
لغتنامه دهخدا
نوول . [ وِ ] (فرانسوی ، اِ) داستان کوتاه . داستانی که نویسنده چند تن را در تلاش و کوشش یا مسأله ٔ بغرنجی نشان میدهد و از آن نتیجه ای مشخص میگیرد. نوول نویسی بخشی از ادبیات محسوب میشود. (فرهنگ فارسی معین ).