کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغرنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بغرنج
/boqranj/
معنی
درهموبرهم؛ مشکل؛ پیچیده؛ دشوار؛ نارسا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
abstruse, complex, complicated, convoluted, deep, difficult, elaborate, hieroglyphic, impalpable, impenetrable, intangible, intricate, involved, knotty, recondite, stickler
-
جستوجوی دقیق
-
بغرنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) boqranj درهموبرهم؛ مشکل؛ پیچیده؛ دشوار؛ نارسا.
-
بغرنج
فرهنگ فارسی معین
(بُ رَ) ( اِ.) مشکل ، دشوار.
-
بغرنج
لغتنامه دهخدا
بغرنج . [ ب ُ رَ ] (ص ) سخت . مشکل . عظیم سخت . بسیار درهم ، چون معمایی صعب . پیچ در پیچ . برهم ، درهم . ملتبس . پیچیده . معمایی . صاحب تعقید. معقد. مغلق . جاویده (در تکلم ). نامفهوم . نارسا. (یادداشت لغت نامه ).
-
بغرنج
دیکشنری فارسی به عربی
حاجة معنوية , ذو علاقة , معقد ، أُحجِية
-
واژههای مشابه
-
بغرنج کردن
دیکشنری فارسی به عربی
زمجرة , عقد , ورط
-
وضع بغرنج
دیکشنری فارسی به عربی
مربي
-
مسلله بغرنج
دیکشنری فارسی به عربی
خطر
-
چیز بغرنج
دیکشنری فارسی به عربی
متاهة
-
بغرنج شد
دیکشنری فارسی به عربی
استفحل
-
جستوجو در متن
-
bogglingly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بغرنج
-
complicated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بغرنج
-
complicating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچیده است، پیچیده کردن، بغرنج کردن، پیچیدن
-
complicates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیچیده می شود، پیچیده کردن، بغرنج کردن، پیچیدن