کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغثره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغثره
لغتنامه دهخدا
بغثره . [ ب َ ث َ رَ ] (ع مص ) بعثرة. (منتهی الارب ). رجوع به بعثرة شود. شوریده دل گردیدن . (منتهی الارب ). شوریدن دل . (آنندراج ). شوریدن دل و پلید گشتن . (ناظم الاطباء). || بهیجان آمدن قوم و درهم آمیختن آنها. (از ناظم الاطباء). || پریشان کردن چیزی ...
-
واژههای مشابه
-
بغثرة
لغتنامه دهخدا
بغثرة. [ ب َ ث َ رَ ] (ع اِ) حیص بیص ، یقال : ترکت القوم فی بغثرة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || هیجان . || اختلاط. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تبغثر
لغتنامه دهخدا
تبغثر. [ ت َ ب َ ث ُ ] (ع مص ) تبغثر نفس ؛ خیانت و شوریدگی آن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). شوریدن دل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به بغثره شود.