کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بغاضة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بغاضة
لغتنامه دهخدا
بغاضة. [ب َ ض َ ] (ع مص ) دشمن روی شدن . (منتهی الارب ). دشمن شدن کسی . (ناظم الاطباء). بغیض گشتن . (از اقرب الموارد). || دوست داشتن کسی را. (از اضداد است ). و آن لغتی ردی است از کلام حشو. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دشمن روی
لغتنامه دهخدا
دشمن روی . [ دُ م َ ] (ص مرکب ) بصورت دشمن . خصم گونه . بغیض . (از منتهی الارب ). دشمن رو : روی درکش ز دهر دشمن روی پشت برکن به چرخ کافرخوی . خاقانی .چند از این یوسفان گرگ صفت چند از این دوستان دشمن روی . خاقانی .هنگام سخن مکن قیاسم زآن دشمن روی نامس...