کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بعله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بعله
لهجه و گویش تهرانی
در ناسزا بجای حرف زشت مگویند.فلانی رو بعله!
-
واژههای مشابه
-
بعلة
لغتنامه دهخدا
بعلة. [ ب َ ع َ ل َ ] (ع ص ) متحیر و ترسان گشته از چاره ٔ کار. (منتهی الارب ). مؤنث بَعِل ، یعنی زنی که در چاره ٔکار متحیر و ترسان باشد. (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
بعلة
لغتنامه دهخدا
بعلة. [ ب َ ع ِ ل َ ] (ع اِ) زنی که خود را به لباس آراستن نداند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که آرایش به لباس را نداند و لباس نازیبا پوشد. (ناظم الاطباء).
-
بعلة
لغتنامه دهخدا
بعلة. [ ب َ ل َ ] (ع اِ) زن مرد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مؤنث بَعل . و رجوع به بعل شود.
-
بَله بَعله
لهجه و گویش تهرانی
تاکید بر صحیح بودن
-
واژههای همآوا
-
باله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: ballet] ‹بالت› bāle رقص یکنفری یا دستهجمعی همراه با موسیقی و لباس مخصوص که معنی و مفهوم یا داستان یا سرگذشتی را بدون تکلم و فقط بهوسیلۀ ژستها و حرکات خود ادا میکند.
-
باله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) bāle ۱. بال؛ بال کوچک.۲. (زیستشناسی) اندامها یا پرههای بدن ماهی که به کمک آنها شنا میکند.
-
باله
فرهنگ فارسی معین
(لِ) ( اِ.) 1 - اندام بال مانندی است در ماهیان و برخی جانوران دریازی که جهت شنا و حفظ تعادل به کار می رود. 2 - [ فر. ] نمایش توأم با موسیقی و رقص .
-
بالح
لغتنامه دهخدا
بالح . [ ل ِ ] (ع ص ، اِ) زمین که نرویاند چیزی را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
باله
لغتنامه دهخدا
باله . [ ] (اِ) رازی گوید آن نباتی است دشتی وشاخهای او جعد باشد و بیخ های او کج باشد و بر وی مویهای خردخرد باشد، و هر نباتی یا میوه ای که او را مویها بود چنانکه آبی را از میوه ها، و خس الحمار را ازنباتها، عرب او را زغب گوید و زغب آن مویهای خرد باشد ک...
-
باله
لغتنامه دهخدا
باله . [ ل ِ ] (فرانسوی ، اِ) بالِت . نوعی رقص دسته جمعی . رقص با گروه . رقص دسته جمعی که قسمتی از آداب و عادات جمعی را نشان دهد. اساس بالة است این رقصها در بین ملل از ایام قدیم رواج داشت ، مثلا هندوستان توانسته است رقصهای خود را از هزاران سال پیش تا...
-
جستوجو در متن
-
بعلوت
لغتنامه دهخدا
بعلوت . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بعله ، بمعنی خاتون . (قاموس کتاب مقدس ). || شهری است در طرف جنوبی یهودیه . (از قاموس کتاب مقدس ).