کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بعد از پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قُرب و بُعد
فرهنگ گنجواژه
نزدیکی و دوری، فاصله.
-
يزدادُ اتّساعاً يوماً بَعدَ يومٍ
دیکشنری عربی به فارسی
گنجايش آن روز به روز بيشتر مي شود , روز به روز بر ظرفيت آن افزوده مي شود
-
بعد حواله داد (موکول کرد)
دیکشنری فارسی به عربی
أزْجَأ
-
جستوجو در متن
-
خبر
لغتنامه دهخدا
خبر. [ خ َ ] (ع اِ) درخت کُنار. (از منتهی الارب ). درخت اراک و سدر و آنچه از علف که در دور آن روید. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از البستان ). خَبِر. واحد آن «خبرة» است . || گودال آب در کوه . (ا...
-
خبج
لغتنامه دهخدا
خبج . [ خ َ ] (ع مص ) کسی را با عصا زدن . (از منتهی الارب ) (از قاموس ) (از لسان العرب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از البستان ): خبجه بالعصا؛ او را با عصا زد. || تیز دادن . (از منتهی ا...
-
خدی
لغتنامه دهخدا
خدی . [ خ َدْی ْ ] (ع مص ) بشتاب رفتن و گام فراخ نهادن شتر یا اسب . (از منتهی الارب )(از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از قاموس ) (از لسان العرب ). || نوعی از رفتن شتر یا اسب است . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (...
-
خدع
لغتنامه دهخدا
خدع . [ خ َ / خ ِ ] (ع مص ) فریفتن کسی را و خواستن آنکه بوی مکروهی رساند بدون آنکه او باخبر شود. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). ظاهر کردن بر کسی خلاف آنچه ظاهرکننده در دل دارد و مقصود او بدین عمل مکروه رساندن بشخص باشد بدون آنکه آن شخص بفهمد. (ا...
-
استوحى من
دیکشنری عربی به فارسی
اقتباس كرد از , گرفت از , الهام گرفت از , درس گرفت از , فرا گرفت از
-
thence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از آن جا، پس از ان، از ان زمان، از ان جهت، از انجا، دیگر
-
خجل
لغتنامه دهخدا
خجل . [ خ َ ج َ ] (ع مص ) از قیل و قال افتادن و سست شدن بواسطه ٔ حیا یا احساس ذلت و خواری . (از متن اللغة). شرمگین شدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) استحیاء و شرم کردن از فعلی که شخص انجام داده است . (از متن اللغة) . استحیاء. (از معجم الوسیط)...
-
خجاء
لغتنامه دهخدا
خجاء. [ خ َ ] (ع مص ) زدن . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). خجأه بالعصا؛ ای ضربه بالعصا. || شب گذشتن و منقطع شدن . (از منتهی الارب ) (از معجم الوسیط). || گاییدن . (از منتهی الارب ). || پنهان بخانه آمدن . (از منتهی الارب ). || انقماع . انکسار. (از ...
-
استنجادب
دیکشنری عربی به فارسی
كمك خواستن از , كمك طلبيدن از , درخواست كمك از , درخواست يارى از , تقاضاى كمك از , تقاضاى مساعده از
-
خر
لغتنامه دهخدا
خر. [ خ َرر ] (ع اِ) مرگ . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || شکاف . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد). || (مص ) درآمدن بر کسی بناگاه از جایی نامعلوم . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از ا...
-
خبال
لغتنامه دهخدا
خبال . [ خ َ ] (ع اِ) فساد. تباهی . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة) (از معجم الوسیط) (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از البستان ) (ترجمان عادل بن علی ) (مهذب الاسماء) : «یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا بطانة من دونکم لایألونکم خبا...
-
therefrom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از آنجا، از ان، از انجا، ناشی از ان