کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بعدالمشرقین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بعدالمشرقین
/bo'dalmašreqeyn/
معنی
۱. دوری بین مشرق و مغرب؛ فاصلۀ میان مشرق و مغرب.
۲. دوری بهقدر دوری مشرق از مغرب.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بعدالمشرقین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بعدالمشرقَین] [قدیمی] bo'dalmašreqeyn ۱. دوری بین مشرق و مغرب؛ فاصلۀ میان مشرق و مغرب.۲. دوری بهقدر دوری مشرق از مغرب.
-
جستوجو در متن
-
بین المشرقین
لغتنامه دهخدا
بین المشرقین . [ ب َ نَل ْ م َ رِ ق َ ] (ع ق مرکب ) میان دو مشرق : بُعد بین المشرقین ؛ دوری میان مشرق و مغرب . قوله تعالی : یا لیت بینی و بینک بُعدالمشرقین . (قرآن 38/43)؛ ای بعد المشرق و المغرب . (منتهی الارب ).
-
شین
لغتنامه دهخدا
شین . [ ش َ / ش ِ ] (از ع ، اِ) عیب وزشتی . ضد زین . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از غیاث ). مقابل زین . بدی و زشتی : تیغها لعل گون ز خون حسین چه بود در جهان بتر زین شین . سنایی .قال بی حال عار باشد و شین . سنایی .در خدمت تو اهل هنر ر...
-
قاب قوسین
لغتنامه دهخدا
قاب قوسین . [ ب ِ ق َ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقدار دو کمان . (غیاث اللغه ) (آنندراج ). بقدر دو کمان و بعضی گفته اند قاب مابین مقبض و سیة است و هر کمانی را دو قاب است . مأخوذ از آیه ٔ قرآن کریم : فکان قاب قوسین او ادنی . (قرآن 9/53). در اصطلا...
-
بعد
لغتنامه دهخدا
بعد. [ ب ُ ](ع اِ مص ) ضد قرب . دوری . (از اقرب الموارد) (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (غیاث ) (واژه های نو فرهنگستان ).- بعداً له ؛ یقال : بعداً له ؛ یعنی دور گرداند او را خدا و هلاکی باد او را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). هلاکت و دوری ب...
-
روان
لغتنامه دهخدا
روان . [ رَ ] (نف ) رونده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام ). پویان . (ناظم الاطباء). آنچه یا آنکه راه رود : یکی زنده پیلی چو کوهی روان به زیر اندر آورده بد پهلوان . فردوسی .پس من کنون تا پل نهروان بیاورد لشکر چو کوه روان . فردوسی .شد از بیم ه...