کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بظاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بظاره
لغتنامه دهخدا
بظاره . [ ب ِ رَ ] (ع اِ) آواز و صدای لب در هنگام بوسه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
بظارة
لغتنامه دهخدا
بظارة. [ ب َ / ب ُ رَ ] (ع اِ) تِلاق . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). کناره ٔ فرج . (مهذب الاسماء). بظر. بیظر. چوچوله . دلاغ . || آنچه را که خافضه از زن قطع میکند. (ناظم الاطباء). آنچه که ختانه بگذارد از زن . (آنندراج ) (منتهی الارب ). || ...
-
جستوجو در متن
-
بیظر
لغتنامه دهخدا
بیظر. [ ب َ ظَ ] (ع اِ) تلاق . (ناظم الاطباء). بظارة. بظر. تلاق . چوچوله . دلاغ . (یادداشت مؤلف ). || دشنام است مر داه را. (ناظم الاطباء). دشنامی است داهان (یعنی کنیزکان ) را. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بظارة شود.
-
دلاغ
لغتنامه دهخدا
دلاغ . [ دِل ْ لا ] (ترکی ، اِ) دلاق . تلاق . چوچوله . بظر. بظارة. قنب . بیظر. قرن . فنج . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
بظر
لغتنامه دهخدا
بظر. [ ب َ ] (ع اِ) تلاق . ج ، بُظور. و منه قولهم فی الشتم : امصص بظر فلانة. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بیظر. بُظارَه . (منتهی الارب ). دلاغ و آن موضعی است که خاتنان عرب برند. (یادداشت مؤلف ). خروس . خروسه . خروسک . گندمک . (زمخشری ) (ازیاددا...
-
عولک
لغتنامه دهخدا
عولک . [ ع َ ل َ ] (ع اِ) گردانیدگی است وقت کلام . (منتهی الارب ) (آنندراج ). لجلجه ای است در زبان . (از اقرب الموارد). گردانیدگی سخن در دهان و لجلجه در لسان . (ناظم الاطباء). || رگ رحم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رگ زهدان . (ناظم الاطباء). رگی است ...