کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطیخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بطیخ
/bettix/
معنی
۱. خربزه.
۲. هندوانه.
۳. کدو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بطیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] bettix ۱. خربزه.۲. هندوانه.۳. کدو.
-
بطیخ
لغتنامه دهخدا
بطیخ . [ ب ِطْ طی ] (ع اِ) صاحب قاموس گوید هرچه بر روی زمین پهن شود. (آنندراج ). هرچیز شبیه بخربزه : و ان اخرج شحمه [ شحم الحنظل ] من بطیخه نقصت قوته سریعاً. (ابن البیطار). کدو. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کدو (یقطین ) است که بالارونده نیس...
-
واژههای مشابه
-
بطيخ
دیکشنری عربی به فارسی
خربزه , هندوانه
-
بطیخ زقی
لغتنامه دهخدا
بطیخ زقی . [ ب ِطْ طی خ ِ زَق ْقی ] (اِ) و بطیخ هندی و شامی و فلسطینی ، بطیخ هندی است که بفارسی هندوانه و بهندی ترپوز نامند. (فهرست مخزن الادویه ). بطیخ هندی است و بطیخ نیز گویند، بپارسی خربزه ٔ هندی گویند و بشیرازی خیار کدو گویند و به تبریزی هندوانه...
-
بطیخ شامی
لغتنامه دهخدا
بطیخ شامی . [ ب ِطْ طی خ ِ ] (اِ) بفارسی هندوانه و بهندی ترپوز نامند. (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به بطیخ هندی و خربزه ٔ شامی شود.
-
بطیخ طویل
لغتنامه دهخدا
بطیخ طویل . [ ب ِطْ طی خ ِ طَ ] (اِ) خربزه است و قید طویل برای جدا کردن آن از بطیخ مستدیر می آورده اند که هندوانه باشد. ملونیا. (ابن بیطار).
-
بطیخ فلسطین
لغتنامه دهخدا
بطیخ فلسطین . [ب ِطْ طی خ ِ ف ِ ل ِ ] (اِ) بفارسی و بهندی ترپوز نامند. (فهرست مخزن الادویه ). و رجوع به بطیخ هندی شود.
-
بطیخ هندی
لغتنامه دهخدا
بطیخ هندی . [ ب ِطْ طی خ ِ هَِ ] (اِ) هندوانه . (ناظم الاطباء). بفارسی هندوانه و بعربی دلاع و رابوقه نامند. بفارسی هندوانه و بهندی ترپوز نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
جستوجو در متن
-
خربزه
دیکشنری فارسی به عربی
بطيخ
-
بطاطیخ
لغتنامه دهخدا
بطاطیخ . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بطیخ . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بطیخ شود.
-
هندوانه
دیکشنری فارسی به عربی
بطيخ , رقي
-
فریوک
لغتنامه دهخدا
فریوک . [ ف َ ری وَ ] (اِ) به معنی خربزه است که عربان بطیخ گویند. (برهان ). نام فارسی بطیخ است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
فافلیون
لغتنامه دهخدا
فافلیون . (معرب ، اِ) بطیخ . (فهرست مخزن الادویه ).