کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بطون
/botun/
معنی
= بطن
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بطنها
۲. نهان، پوشیدگی، نهفتگی
۳. نهان شدن ≠ ظهور
۴. شکمها
۵. رحمها، زهدانها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بطون
واژگان مترادف و متضاد
۱. بطنها ۲. نهان، پوشیدگی، نهفتگی ۳. نهان شدن ≠ ظهور ۴. شکمها ۵. رحمها، زهدانها
-
بطون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِِ بَطن] botun = بطن
-
بطون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی، مقابلِ ظهور] [قدیمی] botun مخفی شدن؛ پنهان شدن؛ نهان شدن.
-
بطون
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] (مص ل .) نهان شدن .
-
بطون
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] ( اِ.) جِ بطن .
-
بطون
لغتنامه دهخدا
بطون . [ ب ُ ] (ع اِ) ج ِ بَطن . (ناظم الاطباء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 27). ج ِ بطن . شکم ها و بطن ها. (از فرهنگ نظام ). ج ِ بطن ، شکم . (از آنندراج ) (غیاث ).گرسنگی عمارت باطن کند و سیرخوردگی عمارت بطون . (ازکشف المحجوب ). و بطون جوشیده زمره ٔ خلا...
-
بطون
لغتنامه دهخدا
بطون . [ ب ُ ] (ع مص ) نهان شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 27) (تاج المصادر بیهقی ) (اقرب الموارد). پنهان شدن چیزی . (ناظم الاطباء). || از خواص کسی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || پوشیدن و پوشیدگی . (غیاث ). || (اِ) درون چیزی . (از ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
بُطُونِ
فرهنگ واژگان قرآن
شکمهاي
-
واژههای همآوا
-
بتون
واژگان مترادف و متضاد
مخلوط شن و ماسه و سیمانو آب
-
بتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: béton] ‹بتن› beton مخلوطی از سنگ خردشده، ماسه، و سیمان که در بنّایی برای پیریزی یا ساختن پایههای پلها و ساختمانها به کار میرود و پس از خشک شدن مانند سنگ سفت و سخت میشود.
-
بتون
فرهنگ فارسی معین
(بِ تُ) [ فر. ] ( اِ.) از مصالح ساختمانی است که از شن و ماسه و سیمان و آب با اندازه های مختلف ساخته شود.
-
بتون
لغتنامه دهخدا
بتون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام شهری در ایالت پادو کاله فرانسه . (از لاروس ).
-
بتون
لغتنامه دهخدا
بتون . [ ب ِ ت ُ ] (فرانسوی ، اِ) بتن . از مصالح بنائی جدید. مخلوطی از سنگ شکسته و ماسه و سیمان در بنائی برای پی ریزی یا ساختن پایه های عمارات . (فرهنگ فارسی معین ).- بتون آرمه ؛ بتن مسلح . آن بتون که در آن میله های آهن بکار رود.- بتون ریزی ؛ عمل ر...