کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطولة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
بطولة
معنی
پهلواني , قهرماني , مسابقه قهرماني , مسابقات قهرماني , تشکيل مسابقات , مسابقه
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
بطولة
لغتنامه دهخدا
بطولة. [ ب ُ ل َ ] (ع اِمص ) دلیری . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). بَطالَة. (منتهی الارب ). رجوع به بطالة شود.
-
بطولة
لغتنامه دهخدا
بطولة. [ ب ُ ل َ ] (ع مص ) شجاع و دلیر گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). سخت دلیر شدن و کارزاری شدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بَطالَة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به مصدر مذکور شود. بِطالَة. (ناظم الاطباء). رجوع به این...
-
بطولة
دیکشنری عربی به فارسی
پهلواني , قهرماني , مسابقه قهرماني , مسابقات قهرماني , تشکيل مسابقات , مسابقه
-
واژههای همآوا
-
بطولت
لغتنامه دهخدا
بطولت . [ ب ُ ل َ ] (ع مص ) بُطولَة شجاع و دلیر گردیدن .(آنندراج ). و رجوع به بطولة و بطالت و بطالة شود.
-
جستوجو در متن
-
قهرمانی
دیکشنری فارسی به عربی
بطولة
-
مسابقه قهرمانی
دیکشنری فارسی به عربی
بطولة
-
مسابقات قهرمانی
دیکشنری فارسی به عربی
بطولة
-
تشکیل مسابقات
دیکشنری فارسی به عربی
بطولة
-
پهلوانی
دیکشنری فارسی به عربی
العاب رياضية , بطولة , رياضي
-
بطولت
لغتنامه دهخدا
بطولت . [ ب ُ ل َ ] (ع مص ) بُطولَة شجاع و دلیر گردیدن .(آنندراج ). و رجوع به بطولة و بطالت و بطالة شود.
-
مسابقه
دیکشنری فارسی به عربی
بطولة , جنس , لعبة , مباراة , مسابقة , مطاردة , منافسة
-
بطالة
لغتنامه دهخدا
بطالة. [ ب ِ ل َ ] (حامص ) بطوله . شجاع و دلیر گردیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). دلیری . (آنندراج ). سخت دلیر و کارزاری شدن . (تاج المصادر بیهقی ). دلیری . بُطولَة (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به همین مصدر شود.
-
بطالة
لغتنامه دهخدا
بطالة. [ ب َ ل َ ] (ع مص ) بطولة. بازماندن از عمل و کار.(ناظم الاطباء). بیکار شدن ، بطل الاجیر؛ معطل و بیکار شد مزدور. (منتهی الارب ). بیکار شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بیکاری . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (نصاب ). || هزل گفتن . بطل فی حدیثه بطالة. ...