کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بطری شراب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
Lagenorhynchus obscurus
دولفین بطریپوزۀ خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که بدنی خاکستری تیره تا روشن دارد
-
Lagenodelphis hosei
دولفین بطریشکل بورنئویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان با بالههای شنا و پشتی کوچک و نوکتیز
-
بطری پستانک دار
دیکشنری فارسی به عربی
طاعم
-
درب بطری وغیره
دیکشنری فارسی به عربی
اغلاق
-
محتوی یک بطری
دیکشنری فارسی به عربی
قنينة
-
Lagenorhynchus albirostris
دولفین بطریپوزۀ نوکسفید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ دولفینیان و راستۀ آببازسانان که معمولاً سفید است و بدنی تنومند و پوزهای کوتاه و ضخیم دارد
-
حلقه لا ستیکی مخصوص دهانه بطری
دیکشنری فارسی به عربی
عود
-
چوب پنبه بطری را بر داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
افتح
-
جستوجو در متن
-
wine bottle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطری شراب
-
فشل تام
دیکشنری عربی به فارسی
شکست مفتضحانه , ناکامي , بطري شراب
-
fiasco
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکست مفتضحانه، ناکامی، بطری شراب
-
بتری
لغتنامه دهخدا
بتری . [ ب ُ ] (اِ) بطر. بطری . شیشه ٔ شراب و امثال آن . (یادداشت مؤلف ).
-
بجکله
لغتنامه دهخدا
بجکله . [ ب َ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) خم . || بچکله . (آنندراج ). خمره ٔ محکم جهت شراب . (ناظم الاطباء). || صراحی که در آن شراب نگهدارند. (آنندراج ). بطری سنگی . (ناظم الاطباء).
-
بچکله
لغتنامه دهخدا
بچکله . [ ب َ ک َ ل َ / ل ِ ] (اِ) کوزه ٔ سخت پخته . (فرهنگ شعوری ج 1). بجکله .بطری سنگی و خمره ٔ محکم جهت شراب . (ناظم الاطباء).
-
پیاله فروشی
لغتنامه دهخدا
پیاله فروشی . [ ل َ / ل ِ ف ُ ] (حامص مرکب ) عمل پیاله فروش . با پیاله یعنی ظرفهای کوچک چون گیلاس فروختن شراب و دیگر مسکرات که در دکان می فروشی یا میخانه ها صرف شود نه با بطری و قرابه که بخانه برند و صرف کنند.